پرواز

حرفهاموبهش زدم.حرفهایی که مدتهاست روی دلم سنگینی میکنه.آخیش سبک شدم اینقدرسبک شدم که میتونم پروازکنم.آزادو رهادرست مثل یک پرنده وحشی 

درسته که حالم هنوزمثل اول اولش خوبه خوب نشده امامهم اینه که باصبروآرامش دارم کم کم زخمهاموالتیام میبخشم.تومدت رابطه دردهایی کشیدم که نتونستم پیش کسی به زبون بیارم حتی نوشتنش تواین وبلاگ که کسی منونمیشناسه هم برام سخته.عوضش این دردهاوسختیهاامروزازمن زن مقاومتری ساخته یعنی امیدوارم که بسازه ودیگه اشتباهات وحماقتهای گذشته روتکرارنکنم...خدایاتنهام نذارشرمنده که هروقت دلم میشکنه وضعیف میشم میام سراغت اماتوروزهای سخت فقط توهستی که میتونی آرومم کنی ومنوبه زندگی برگردونی 

چقدرخوب که من خدای مهربونی دارم که کنارم میمونه وکمکم میکنه

شروعی ازنو

این مدت چله نشین پایان رابطه ای بودم که شایداز همون روزاول آشنایی به عاقبت به خیری این رابطه شک داشتم همه میگفتن تومیتونی شایدهم میتونستم یه روزاونوتبدیل به مردایده آل وشوهری بی نظیرکنم امابه چه قیمتی؟!؟قیمت سوزوندن ونابودکردن جوانی وامیدهاوآرزوهام وکتمان تمام خواسته های زنانه ام! 

امروزصبح ازخواب بیدارشدم وخداروهزارمرتبه شکرکردم که زن آزادی هستم که سایه هیچ مردمستبدوخودخواه ولاابالی روی سرش سنگینی نمیکنه.درسته که این مدت غصه خوردم امابعدیه وقفه کوتاه بازم میتونم همون زن زیباوشادوقوی باشم که توجه واحترام همه روبه خودش جلب میکنه ،مطلبی روتوی اینترنت خوندم که باعث شدبه دوره غصه واشک وتنهایی بعدازرابطه خاتمه بدم وشروع کنم خودم رواینبارمحکمترازقبل بسازم وشخصیتم روبه عنوان یک زن شکل بدم.اون جمله این بود: 

نترسید چون اگه جدایی تلخ باشه شیرینیه یه انتخاب درست هنوز در پیشه..

پایان رابطه

یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایان است! 

 

خدایاممنون رهام کردی. 

فقط کاش پی بردن به حقیقت اینقدر دردناک نبود

تردیدزنانه

نمیدونم چم شده!به قول معروف ؛همه چی آرومه؛تو هم که گفتی ازاولین باری که منودیدی ته دلت گفتی این زن زندگیمه وبه قول خودت کارهایی روکردی که تاحالاتوعمرت واسه هیچ دختری نکردی یعنی به خاطرمن التماس کردی اومدی خواستگاری دست ردبه سینه همه عشاقت زدی وهنوزهم محکم میگی فقط بامن ازدواج میکنی وباوجودهمه بی محلیهاولوس بازیهام فقط منومیخوای وبس چندروزقبل هم قرارگذاشتی تاباخانواده هاحرف بزنی که اعلام کنی تصمیم قطعی واسه ازدواج بامن داری فقط الان درگیرمشکلات کاری شدی ودلیل تعللت هم همینه که میخوای تامسائل کاری حل نشده منودرگیرنکنی . 

همه اینهاروگفتی امابازباهمه این حرفهاته دلم راضی نیستم کاش اون موقع که دستشویی بودی اس ام اس دوست دخترقبلیت نمی اومدومن روی فضولی زنانه نمیخوندم و نمیفهمیدم هنوزهم باهاشون درارتباطی!

موجودات عجیب

چندروزدیوانه واردورخودم چرخیدم هرچه سعی کردم صبورباشم وبی تفاوت. نشدکه نشد.به بهانه کارمیرفت خارج ازشهر شبهاهم به خانه برنمیگشت وقتی زنگ میزدم یاجواب نمیدادیابه دلیل مشغله کاری زودقطع میکردبعضی وقتهاهم گوشی رومیدادبه همکاراودوستاش تاجواب منوبدن(که واقعآحرکت زشتی بود!)یامیگفت الان بهت زنگ میزنم اماساعتهامیگذشت وخبری نمیشد.پیغامهاروهم یابی جواب میگذاشت یاجواب سربالامیداد.هزارتافکرحسابی وناحسابی توسرم میچرخیدچندبارپیغام فرستادم که اگه منونمیخوای بگواین اداهاچیه؟جواب میدادکه حرف بیخودچرامیزنی! ازهرراهی که فکرکنین عمل کردم خودمو زدم به نفهمی.گریه کردم.محبت کردم.تهدیدکردم که میرم.گفتم درکش میکنم اگه به هرعلتی این رابطه رونمیخوادمزاحمش نمیشم.سکوت کردم.بی محلی کردم.خودموسرگرم وگرفتارنشون دادم.کاری کردم وجدان دردبگیره و....اماهیچ کدوم جواب نداد دیگه این آخریهااصلآجواب تلفن رونمیداد

تااینکه امروزعصری یه پیغام دادم که اگه هدفش تنبیه من بوده موفق شده بهترازاین نمیشد واینکه من هیچوقت جنگی باهاش نداشتم واگه اشتباهی هم مرتکب شدم عمدی نبوده وعذرخواهی کردم 

بلافاصله بهم زنگ زدوگفت به دلیل مشغله کاری نتونسته به حرفهام گوش کنه. آخرهفته میاددنبالم تاباهم باشیم وصحبت کنیم!!!  

بعدآقایون ادعامیکنن ماخانومهاعجیب وغیرقابل پیش بینی هستیم